یکجانبه گرایی امریکا در مذاکرات صلح با طالبان
علی رمضانی: کارشناس مسائل سیاسی افغانستان علی رمضانی: کارشناس مسائل سیاسی افغانستان


پس از سالها رویکرد جنگ و استفاده از قدرت سخت افزاری بر علیه طالبان در افغانستان، توسط ناتو و امریکا از سالهای گذشته، توجه غرب به مذاکره با طالبان معطوف شده است.

 

در این بین پس از بن بست​های جدی‌ که در زمینه مذاکرات صلح با طالبان مطرح شده بود، اخیرا امریکا اعلام کرده است، وارد دوری جدیدی از مذاکره با طالبان شده، این گروه را دشمن خود نمی​داند و حاضر است برای تحقق صلح به گفتگو با آنان اقدام کند؛ موضوعی که در سخنان جو بایدن، معاون اوباما مشهود بود و وی گفت طالبان فی نفسه دشمن ما نیست و اوباما هم تاکنون بیانیه‌ای درباره اینکه طالبان خطری برای منافع آمریکا محسوب می‌شود، صادر نکرده است.

اوباما همچنین گفت با مصالحه، طالبان به سمت مسیر درست سوق داده شود، ولی این موضوع شامل القاعده یا سایر نهادها و گروه‌ها که برای نابودی ما و متحدان ما کمین کرده‌اند، نمی‌شود.

 

در این راستا بود که پس از حدود دو سال مذاکره با طرف​های مختلف گشایش دفتر سیاسی طالبان در دوحه پایتخت قطر به عنوان یکی از جدی ترین تلاش​ها برای برقراری صلح با طالبان به مرحله پایانی خود نزدیک شده است.

 

نگاه طالبان به صلح :

در حقیقت، اینکه طالبان یا حداقل بخشی از بدنه طالبان از پیوستن به روند مذاکرات با امریکا در قطر استقبال کرده و به طور رسمی از گشایش دفتر سیاسی در دوحه خبر داده است، حکایت از اهداف تاکتیکی و راهبردی این گروه از روند مذاکره با امریکا است.

در این بین طالبان با درک وضعیت سیاسی نظامی خود و همچنین غربی ها و امریکایی ها در افغانستان می کوشد، در روند مذاکرات، بیشترین امتیازات را دریافت کند.

در این حال برخلاف نظر و شروط وزیر امور خارجه آمریکا برای مذاکره (3 شرط قطع ارتباط با القاعده، پذیرش قانون اساسی، دست کشیدن از خشونت‌ها) طالبان با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده است، این مذاکرات به هیچ وجه به معنای پایان مبارزه با نیروهای خارجی در افغانستان و پذیرش قانون اساسی این کشور نیست و در کنار فعالیت‌های نظامی، از گزینه‌های سیاسی نیز استفاده خواهند کرد.

این رویکرد بدین معنا است که طالبان در کنار سایر اهرم های خود، نگاهی تاکتیکی به مذاکرات با امریکا دارد و درپی استفاده تاکتیکی از امتیارتی همچون آزادی برخی رهبران زندانی در گوانتانامو و فرصت مانور بیشتر و غیره است.

 

در این راستا مذاکره طالبان با غرب و بی توجهی این گروه  به روند مذاکره با دولت، در معنایی دیگر بیانگر آن است که  طالبان به طور عملی چارچوب کلی نظام سیاسی افغانستان را نپذیرفته، قانون اساسی این کشور را به رسمیت نشناخته است و حکومت افغانستان را واجد مشروعیت نمی‌داند.

همچنین این گروه خواستار سهمی ‌بیش در مذاکرات خود با امریکا همچون واگذاری ایالت هایی در جنوب افغانستان به خود است.

علاوه بر این طالبان امیدوار است با گشایش دفتر سیاسی در قطر از حمایت مادی و معنویی رهبران نفتی عربی مانند قطر بهره مند شود و از رسانه ها و گرو ه های سلفی در کشورهای عربی، کمک​های مادی و معنوی دریافت کند.

در این حال باید توجه داشت که با این دفتر بخشی از فعالیت سیاسی، رسانه ای و تبلیغاتی مخفی فعلی خود را تقویت می​کند.

 

اهداف امریکا از مذاکره با طالبان:

بی شک در سالهای گذشته اختلافاتی در میان بدنه و حتی رهبران طالبان نسبت به روند صلح و نوع نگاه به کابل و غرب وجود داشته است.

در این بین هرچند تقسیم گذشته طالبان به تندرو و میانه رو پیامد های مثبت و گسترده ای برای روند مذاکره کابل با طالبان نداشت، اما به نظر می رسد، امریکایی ها بر این امیدند که با اعمال فشار علیه طالبان ، آزاد کردن چند زندانی طالبان از گوانتانامو و فرستادن آنان به قطر، خارج کردن نام ملاعمر، رهبر گروه طالبان از فهرست ترور آمریکا از همگرایی بیشتر طالبان و القاعده بکاهند، شکافی را در بدنه طالبان به وجود آورند و از دامنه تنش آنان با امریکا و غرب

در افغانستان در کوتاه مدت و حداقل تا زمان انتخابات ریاست جمهوری امریکا بکاهند.

آنچه مشخص است، ایجاد دفتر سیاسی برای طالبان در قطر بیانگر آن است که اوباما در رویکرد نرم تر نسبت به بوش در تلاش است، مسایل منطقه ای را به دور از هزینه​های سرسام آور جنگ حل کند.

در این بین به نظر می رسد، واشنگتن اکنون تلاش می کند، در ماه های باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری این کشور، از باتلاق افغانستان سربلند بیرون آید؛ بنابراین معتقد است که باید مساله هدف اصلی در مذاکرات با طالبان توجه به منافع ملی ایالات متحده و همچنین حزب دمکرات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال  2012 باشد.

 

در این راستا در واقع هر چند جمهوری خواهانی همچون مک کین از مخالفان جدی مذاکرات صلح با طالبان با روش اوباما هستند، اما دمکرات ها قصد دارند، آبرومندانه از افغانستان خارج شوند و این اقدام  نیز در آستانه انتخابات به نفع دمکرات ها تمام شود، تا به ضرر آنان. یعنی با توجه به وضعیت اقتصادی امریکا و راهبرد جدید امریکا در آسیا از اهمیت افغانستان به تدریج کاسته می‌شود و هدف امریکایی ها هم در کوتاه مدت خروج آبرومندانه همراه با پیروزی است نه حل مشکلات دولت و طالبان در افغانستان .

 

از بعد دیگری واشنگتن امیدوار است، طالبان را به مسیری سوق دهد که از راه مصالحه، تعهد کند که دیگر با القاعده  همکاری نکرده و به منافع امریکایی ها آسیبی وارد نکند.

در این بین نیز باید توجه داشت که با توجه به تشدید تیرگی روابط اسلام آباد و واشنگتن در یک سال گذشته و همچنین نزدیکی طالبان به اسلام آباد و آی اس آی واشنگتن می کوشد، در سالهای آینده از اهرم فشار اسلام آباد در افغانستان بر ضد نیروهای خود بکاهد.

به عبارتی دیگر امریکایی ها تلاش می کنند، هرگونه ابتکاری در روند مناسبات با طالبان را در اختیار خودشان باشد تا پاکستان و حتی دولت افغانستان هرچند که این ابتکار به واگذاری عملی 9 ولایت جنوب این کشور به طالبان، تک روی محض و بی توجهی کامل به مسائل مورد نظر دولت و جامعه افغانستان در گفتگو با طالبان منتهی گردد.

 

نگرانی های افغانستانی ها و دور نمای مذاکره:

بارها کرزای از این که طالبان نشانی مشخصی ندارد و نمی​تواند به طور مستقیم به آنها مراجعه کند ابراز نارضایتی کرده است.

 

اکنون دولت افغانستان و احزاب و گروه های سیاسی این کشور هرچند در نگاهی می توانند امیدوار باشند که دفتر طالبان در قطر نشانی مشخصی از این گروه است، اما این رویکرد و گشایش دفتر طالبان در قطر و مذاکرات امریکا با طالبان نگرانی هایی  برایشان ایجاد کرده است.

بی شک دولت افغانستان با تلاش​ها و مذاکرات صلح مخالفتی ندارد و آن را در راستای تامین منافع ملی این کشور ارزیابی می کند، اما این که کرزای از جریان مذاکرات و تلاش​های مصالحه به دور باشد و مذاکرات هم هیچ تغییری در رویکردهای طالبان ایجاد نکند، موضوعی مهم و چالش برانگیز برای دولت وی و اپوزسیون در این کشور است.

در این بین هرچند بنا به توافقات بن دوم و سخنان مقامات آمریکایی باید مذاکرات و مسایل افغانی​ها به خود افغانی​ها واگذار شود، اما به نظر می رسد که عملا دولت افغانستان از روند مذاکرات کنار گذاشته شده یا به حاشه رانده شده است؛ چنانچه اولین واکنش دولت افغانستان پس از شنیدن خبر ایجاد دفتری برای طالبان در دوحه، فراخوانی سفیر این کشور از قطر بود و زلمی رسول، وزیر خارجه افغانستان اعلام کرد، هر نوع تلاشی که حکومت افغانستان در آن دخیل نباشد، دخالت در روند صلح است و با روح مذاکرات و اهداف مندرج در آن که بارها، هم در کنفرانس​ها و هم در بیانات مقامات ذکر شده مغایرت خواهد داشت.

گذشته از این از نگاه دولت کابل و احزاب سیاسی این کشور مذاکرات با طالبان تنها زمانی می​تواند آغاز شود که خشونت​های طالبان علیه شهروندان متوقف، ارتباطات با القاعده از بین رفته و قانون اساسی این کشور توسط آنان تضمین شود؛ موضوعی که با مخالفت طالبان روبه رو است.

 

در این بین، موضوع دیگر مورد مخالفت بسیاری در افغانستان، آن است که در واقع مساله صلح یک مساله خارجی نیست که نیازمند دخالت و عملیات خارجی بوده باشد.

بنابراین شایسته ترین مسئول برای مذاکره با طالبان و جریان افراط دولت و شورای عالی صلح این کشور است نه واشنگتن و غربی ها.

در این راستا باید گفت که مذاکرات باید تحت نظارت دولت افغانستان و شورای عالی صلح و در داخل افغانستان برگزار شود تا توسط غرب و در قطر .

در بعد دیگری اگر به مذاکره طالبان با امریکایی ها در قطر بنگریم باید گفت که این اقدام مورد استقبال احزاب و گروه های سیاسی عمده در افغانستان قرار نگرفته است.

در همین حال جبهه ملی و ائتلاف ملی افغانستان دو نهاد تأثیرگذار در این کشور نسبت به روند و چگونگی مذاکرات صلح ابراز نگرانی کرده و سران جبهه ملی افغانستان هم ضمن مخالفت با روند مذاکرات آمریکا و طالبان، خواستار سهیم شدن همه جناح‌های در این مذاکرات شدند.

 

 

در این بین اظهارات و نگرانی های شخصیت هایی همچون احمد ضیا مسعود، معاون پیشین حامد کرزای، محمد محقق رهبر حزب وحدت مردم افغانستان و عبدالرشید دوستم، رهبر پیشین جنبش ملی اسلامی افغانستان، عطا محمد نور و دیگران نیز بیانگر استقبال نکردن از مذاکره با طالبان در کشوری خارجی و ایفای نقش امریکا در این راستا است.

آنچه مشخص است، هر چند بسیاری از مسائل در روند مذاکرات آتی طالبان با واشنگتن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اما تغییر رویکرد دولت اوباما درباره طالبان و توجه جدی به روند مذاکره جدای از تلاش​های جدی برای نیل به موفقیت امریکا در حالی که همچنان با خودمحوری ها و تک جانبه نگری​های دولت واشنگتن در این مسیر مواجه هستیم می​تواند مشکلاتی برای افغانستان، روند تامین امنیت در این کشور و آینده ثبات سیاسی، امنیتی و چالش های دولت با گروه های و اقوام کشور ایجاد کند و بر دامنه نگرانی ها از پیامد های منفی این مذاکرات در حالی که عملا نقش دولت کابل در این زمینه حاشیه ای است بیفزاید.


January 22nd, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات